تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان انجمن ادبی مولانا سنگان و آدرس anjomanmolana.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
باز گفتن بازرگان با طوطی آنچ دید از طوطیان هندوستان
کرد بازرگان تجارت را تمام
باز آمد سوی منزل دوستکام
بازرگان امورات تجارت خویش را در هند به نهایت امر رساند و در بازگشت کام هر یاری را شیرین نمود
*********************************
هر غلامی را بیاورد ارمغان
هر کنیزک را ببخشید او نشان
به غلامان و کنیزکان خویش متناسب با شخصیت او هدیه سفر را عنایت کرد
******************************
گفت طوطی ارمغان بنده کو
آنچ دیدی و آنچ گفتی بازگو
طوطی حکایت نیز مطابق قرار سوال نمود پس هدیه من کجاست در خصوص خواسته من نتیجه مشاهدات و سخنانی که شنیدی بفرما
************************************
گفت نه من خود پشیمانم از آن
دست خود خایان و انگشتان گزان
بازرگان در جواب گفت نپرس که نادمم از این ماموریت و دست افسوس بر هم می مالم و انگشتان خویش را به دندان میگرم از جهت نتیجه شوم ابلاغ پیام به طوطیان هند
**************************************
من چرا پیغام خامی از گزاف
بردم از بیدانشی و از نشاف
همیشه از خویش سوال میکنم که چرا باید چنین پیامی را من حامل باشم
و دقیقا این اشتباه از خامی و عدم تجربه و سهو بود
******************************************
گفت ای خواجه پشیمانی ز چیست
چیست آن کین خشم و غم را مقتضیست
طوطی گفت ای بزرگوار مایلم نتیجه ندامت را بدانم
ان برهانی که موجب اندوه و افسوس گشت مقتضای کدام امر است
**********************************
گفت گفتم آن شکایتهای تو
با گروهی طوطیان همتای ت
خواجه گفت من شکوه های تو را رساندم به جمعی از همجنسان تو در ان سامان
*****************************
آن یکی طوطی ز دردت بوی برد
زهرهاش بدرید و لرزید و بمرد
یکی از طوطیان به محض شنیدن اندوه تو قالب تهی نمود و رعشه بر اندام او افتاد و در دم جان داد
****************************
من پشیمان گشتم این گفتن چه بود
لیک چون گفتم پشیمانی چه سود
من اکتون نادمم اما این ندامت بی فایده است حال که فعل صورت پذیرفته پشیماتی بی فایده است
*****************************
نکتهای کان جست ناگه از زبان
همچو تیری دان که آن جست از کما
هر امری که تحت هر عنوان از حبس زبان خارج گردد دقیقا مانند گلوله ایست که از سلاحی شلیک شده باشد
مسایل السلوک
مبحث تسلط بر زبان موضوعی بسیار مهم در اموزه های دینی و عرفانی است
سید عالم علیه السلام فرمود
اگر کسی زبان و عورت خویش را حفظ نماید من ایمان او را تضمین می نمایم
روزه سکوت در ادیان سلف امری الهی و مورد تاکید بوده و در نصایح کاملین بینهایت به اثرات ان اشاره شده است
*******************************
وا نگردد از ره آن تیر ای پسر
بند باید کرد سیلی را ز سر
تیر شلیک شده دیگر قابل بلزگشت نیست لذا بهتر است سیل را از مبدا مانع شد
تشبیه این امر مهم به سیل نیز زیباست بقول معرف زبان سرخ سر سبز دهد بر باد
***************************
چون گذشت از سر جهانی را گرفت
گر جهان ویران کند نبود شگفت
اگر سیل از مبدا کتترل نگردد موجب نابودی دنیایی گردد و هیچ حای تعجب نیست اگر نتیجه به فنای عالمی بینحامد
مسایل السلوک
تمامی نزاع های و اختلافات در ملل و جوامع و خانواده ها محصول عدم کنترل زبان است
و چه بسا ایمانها و دیانتهایی که بموجب سخنی خلاف امر الهی تباه گشته است
*******************************
فعل را در غیب اثرها زادنیست
و آن موالیدش بحکم خلق نیست
کردار در باطن خویش ابستن اثرها هاست و دیگر زاییش و ریزش و نتیجه در اراده صاحب فعل نخواهد بود
******************************
بیشریکی جمله مخلوق خداست
آن موالید ار چه نسبتشان به ماست
بدون انکه کسی دخل و تصرف در افعال داشته باشد همه در اراده اوست و هیچ کس در بروز وظهور شریک او نیست
گر چه ظاهر امر نسبت داده شده بما میشود
مسایل السلوک
ذات الهی ( یفعل الله ما یشا) است هیچ کردار و پنداری خارج از اراده و جواز ذات خدای هستی نیست
اگر او اراده خیر نماید کسی مانع نتواند شود و اگر اراده خسران کسی را داشته باشد هیچ قدرتی توان میدان داری نخواهد یافت
****************************
زید پرانید تیری سوی عمرو
عمرو را بگرفت تیرش همچو نمر
مولانا مثالی را در این بخش برای فهم بهتر اموزه ابیات قبل عنوان میفرماید
مثلا زیدی تیری را بسوی عمری شلیک می نماید ان تیر چون پلنگ عمرو را گرفتار و زخمی میکند
*******************************
مدتی سالی همی زایید درد
دردها را افریند حق.نه مرد
این اصابت تیر موجب درد در عمرو میگردد و در واقع خالق اندوه و الم ذات خالق یکتا است انسان فقط دیر را پرتاب نموده ولی درد و رنج به امر اوست
********************************
زید رامی آن دم ار مرد از وجل
دردها میزاید آنجا تا اجل
مثالی دیگر
در نظر بگیرید زید تیری را شلیک میکنددر حالی که ماقبل ان مرگ زید فرا میرسد اتفاقا تیر به عمرو اصابت مینماید حال درد حاصله از شلیک زید است که ماقبل ان از ترس قالب تهی نموده یا از تیر یا فعل خدای یگانه
********************************
زان موالید وجع چون مرد او
زید را ز اول سبب قتال گو
اما از این طرف قضیه اگر بدان بنگریم و تیر شلیک شده باعث مرگ عمرو گردد انجاست که قاتل زید مرحوم خواهد بود
***********************************
آن وجعها را بدو منسوب دار
گرچه هست آن جمله صنع کردگار
در عقل معاش و دنیای اسباب برای سهولت و رازهای پنهان موضوع بهتر است فعل را به زید منسوب گردد
گر چه در حقیقت همه در تقدیر و مشیت خدای مهربان رقم میخورد
****************************
همچنین کشت و دم و دام و جماع
آن موالیدست حق را مستطاع
مشیت حضرت حق در تمامی افعال بندگان اصل هست
کشت و زرع و دم و بازدم و همبستر شدن زوجها و امیزش انان همه در تصرف حضرت حق میباشد
************************
اولیا را هست قدرت از اله
تیر جسته باز آرندش ز راه
قدرت و توانایی مردان الهی نیز نشات گرفته از قدرت خداست بحدی که اسمانیان چنان تصرفی را کسب نموده اند که قادرند تیر جسته از کمان را نیز برگردانند
مسایل السلوک
ولایت تکوینی از اعتقادات صوفیه است انان قدرت اولیا را ناشی از فنای در حق میدانند
****************************
بسته درهای موالید از سبب
چون پشیمان شد ولی زان دست رب
اولیا اگر از ظهور موالید دلتنگ گردند به مدد خدای مهربان درهای موالید را مسدود می نمایند
**********************************
گفته ناگفته کند از فتح باب
تا از آن نه سیخ سوزد نه کباب
اولیاالله با عنایت به گشایش معنایی حق که محصول قرب انان است انقدر صاحب تصرفند که توانند سخن گفته شده را ناگفته کنند
بطوریکه که هیچ کس متضرر نگردد و بقول معروف نه سیخ بسوزد نه کباب
******************************
از همه دلها که آن نکته شنید
آن سخن را کرد محو و ناپدید
و مردان الهی چنان صاحب تصرفند که توانایی محو کلام و اثر ان را حتی از ضمیر دل و سیرت ارادتمندان را دارا میباشند
مسایل السلوک
مولانا کرامات مردان حق را وعده خدای مهربان به نص صریح ایه قران( لقد کرمنا بنی ادم ) میداند
و در وادی خرق عادت بزرگترین ان را تبدیل خوی مذموم ادمی را از صفات بد به صفات حمیده میداند
اما علامه جوزانی از کرامت دیدگاهی دیگر دارد
او میفرماید بهتر مرید بدنبال استقامت باشد نه کرامات زیرا در خرق عادت نفس جولان دهد و در استقامت رضای حق جوشان شود
و شیخ خرقان گوید
هزار منزل بنده را به خداست که اولین ان کرامات است
*****************************
گرت برهان باید و حجت مها
بازخوان من آیة او ننسها
اگر بزرگواران تقاضای سند دارند از ایه مبارکه( ما ننسخ من ایه او ننسها نات بخیر منها او مثلها....)
هیچ ایه ای را منسوخ نکردیم یا به نسیان مگر انکه بهتر یا مانند ان را بیاوریم
**************************
آیت انسوکم ذکری بخوان
قدرت نسیان نهادنشان بدان
یا دلیل دیگر از ایه ۱۱۰ سوره مومنون ( فاتخذتموهم سخریا حنی انسوکم ذکری.....)
پس گرفتید مقربان درگاهم را به استهزا تا به سبب این کار از ذکر و عبادت من غافل شدید
*************************************
چون به تذکیر و به نسیان قادرند
بر همه دلهای خلقان قاهرند
مردان الهی هم به نهادینه کردن و یاداوری مراحل کمال مرید و هم به محو و نسیان از لوح دل و فکر مسلطند و توانا
لذا با عنایت به این براهین میتوان مدعی شد که محرمان الهی صاحبان تصرف بر ضمیر کل مخلوقند
***********************************
چون بنسیان بست او راه نظر
کار نتوان کرد ور باشد هنر
پس نتیجه اینکه انسان کامل قادراست به مدد فراموشی در فکر و دیدگاه کسی تصرف نماید و ان را فرو بندد و دیگر توانایی از او سلب شود گرچه او شخصی هنرمند و کیس و فاضل باشد
*******************************
خلتم سخریة اهل السمو
از نبی خوانید تا انسوکم
ای دنیا پرست و صاحب عقل معاش شما به استهزا صاحبان راز و قرب پرداختید درخواست میکنم ایه مبارکه حتی انسوکم ذکری را خوب و عمیق بخوانید و تاویل نمایید
***************************
صاحب ده پادشاه جسمهاست
صاحب دل شاه دلهای شماست
حاکمان دنیا بر دنیای رعیت حاکمند اما پادشاهان دل یعنی اولیاالله بر قلمرو معنای مریدان حاکمند
پادشاهان مرقع پوش بی تخت وکلا
کافسر شاهی ز شاهان جهان بربوده اند
*****************************
فرع دید آمد عمل بیهیچ شک
پس نباشد مردم الا مردمک
بدون تردید تمامی افعال فرع بر مشاهده است لذا ادمی در هستی نقش مردمک چشم را داراست
**************************
من تمام این نیارم گفت از آن
منع میآید ز صاحب مرکزان
اما یک نکته مهم هست که باید اعتراف کنم که قادر نیستم به عللی تمامی قدرت و تصرف احوال و اسرار باطنی مردان خدا را شرح دهم
زیرا از طرف همان بزرگپاران که نقش مرکز و ثقل هستی هستند منع میشوم
مسایل السلوک
دوستان عزیز تا همین جا ادعای مولانا برای صاحبان عقل مادی غیر قابل قبول هست حال اگر مولانا به نکات ظریف تر و عمیق تر این وادی اشاره میفرمود چالش بزرگی ایجاد میشد
پیامبر ان هنگام که معراج نمودند از اسرار ملکوت میگفتند منکران در جواب به استهزا میگفتند دروغهای زمینی را رها نموده به دروغ های هوایی پرداخته ای
حال این مهم را بهتر باید درک کرد که چرا مولانا و امثال او چطور باید علیرغم میل باطنی مهر سکوت بر زبان بندند و از بیم عقل های قاصر ودنیایی به کنایه و ایما بسنده نمایند
********************************
چون فراموشی خلق و یادشان
با ویست و او رسد فریادشان
سنت الهی بر اینست که نسیان مخلوق و خواطر انان وظایف مردان خداست زیرا انان وظیفه استعانت و فریادرسی از راه ماندگان را از خدای مهربان دریافت نموده اند
*****************************
صد هزاران نیک و بد را آن بهی
میکند هر شب ز دلهاشان تهی
انان از اذن و لطف حق به مدد ذات نورانی خویش صد هزار انسان خوب و بد را هرشب از تعدی وسواس نفس و شیطان نجات میدهند
مسایل السلوک
نقش افکار و افعال رزیله در لوح دل انسان وظیفه شیطان است و درست قرینه ان زدودن ان ظلمات از همت مردان خداست
اما یک اصل را نباید فراموش ننود که صاحب فعل خود باید خواهان باشد چنانچه میل ادمی بسوی تزکیه باشد انگاه انوار قدسی مقدسان به فریاد رسی فرد دادخواه میرستد
*************************************
روز دلها را از آن پر میکند
آن صدفها را پر از در میکند
لذا مرید اگر خواهان باشد روزها دل به عنایت حق و تصرف مردان دلها مملو از معرفت شود و و صدف دل پر از مروارید عشق گردد
****************************
آن همه اندیشهٔ پیشانها
میشناسند از هدایت خانها
ادمی به کمک سبقه اندیشه گذشتگان میتواند به معرفت جان برسد
مسایل السلوک
سرمایه نظری و عملی گذشتگان معنا اگر به مدد اندیشه فرد به صراط منعمان منتهی گردد به خودشناسی منجر شود
ولی اگر همان علوم به کبر و برتری طلیی در نهاد او نهادینه شود خود حجاب شود و سدی عظیم در نیل به حقیقت و شناخت خود و کمال حقیقی که هدف و مقصد اصلی خلقت بشریت است
*****************************
پیشه و فرهنگ تو آید به تو
تا در اسباب بگشاید به تو
حقیقتی است که تمامی علوم و دانستنیهای ادمی به هنگام بیداری بتو باز گردد تا به وسیله ان قدرت کار و تلاش داشته باشی
******************************
پیشهٔ زرگر بهنگر نشد
خوی این خوشخو با آن منکر نشد
و اینقدر این مطلب مهم هست که فقط مهارت خود فرد بدو برگردد و هیچگاه مهارت یک زرگر به اهنگر و خلق و خوی انسان خوش خلق به فرد عصبانی و بدخو منتقل نگردد
**************************************
پیشهها و خلقها همچون جهاز
سوی خصم آیند روز رستخیز
و این سنت نه تنها در دنیا صادق است بلکه حقیقت هر کس در محشر نیز بسوی او عودت می نماید
***************************************
پیشهها و خلقها از بعد خواب
واپس آید هم به خصم خود شتاب
هنرها و مهارتها و خوی و سرشت هرکس خیلی زود بعد خواب بدو رجوع نماید
مسایل السلوک
خداوند در قران فرمود
ان الله سریع الحساب
زیرا بعد بیداری و حشر حقیقی در قیامت بسیار سریع و شتابان در یک چشم بر هم زدن حقیقت کردار و پندار فرد بسوی او اید و در حقیقت حشر وی بر حقیقت ذات اوست
***********************************
پیشهها و اندیشهها در وقت صبح
هم بدانجا شد که بود آن حسن و قبح
نیت فرد ماقبل خواب خیلی اهمیت دارد زیرا بوقت بیداری همان نیات خیلی زوذ به او رحوع نماید
************************************
چون کبوترهای پیک از شهرها
سوی شهر خویش آرد بهرها
درست مانند کبوتران نامه بر که حامل مطالب و دیدگاه فرد ارسال کنتده به مرسولند
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 15
بازدید هفته : 231
بازدید ماه : 448
بازدید کل : 14239
تعداد مطالب : 125
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
|
![]() |
|
||
![]() |
![]() |
![]() |
